Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری‌آنلاین - مریم لطفی: روزهای عجیبی است؛ در جای خاصی از تاریخ ایستاده‌ایم انگار. شاید دو ماه پیش، کسی فکرش را هم نمی‌کرد که توئیت جنسیت زده‌ی کاربری ناشناس، فصل تازه‌ای برای خیلی‌ها رقم بزند؛ فصلی که آغازگر کارزار جدی زنان ایرانی شد و موج بزرگی از افشاگری آزارهای جنسی را به دنبال داشت. حالا چند صباحی از بازداشت کیوان الف، متهم پرونده‌ی تجاوزهای سریالی به زنان جوان می‌گذرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زخمی کهنه و فراموش شده که دو ماهی می‌شود دوباره سر باز کرده و دردش به جان خیلی‌ها نشسته است. زخمی دو ساله، سه ساله، هفت ساله و حتی بیشتر...

فتانه یکی دیگر از شاکیان پرونده‌ی کیوان الف است. کسی که برخلاف خیلی‌های دیگر، آشنایی محدودتری با او داشته و ماجرای آشنایی‌شان به بهار 97 برمی‌گردد؛ «سه چهار ماه قبل از اینکه کیوان رو ببینم، باهاش تو اینستاگرام آشنا شدم و دیدم چقدر دوستای مشترکمون زیادن. در این حد که تعجب کردم چرا تا الان این آدم رو ندیده یا نشناختم. دوستای مشترکمون هم همه آدم‌های موجه و معتبری بودن و برای همین من به هیچ وجه فکر نمی‌کردم که ممکنه کیوان آدم حسابی نباشه. گاهی هم که روی استوری‌های همدیگه صحبتی می‌کردیم، به شدت، به شدت رفتار محترمانه‌ای داشت. یعنی نه تنها هیچ وقت شوخی بی‌جا که حتی یه شوخی باجا هم نمی‌کرد! انقدر جدی بود و حرف‌هاش معطوف به صحبتمون بود که هیچ شکی برای من باقی نمی‌ذاشت که این آدم خیلی معتبر و درست و حسابیه. استوری‌هایی هم که در موردشون صحبت می‌کردیم معمولا در مورد موضوعات فلسفی و اجتماعی بودن. عموما مطالبی رو به اشتراک می‌گذاشت که به نظر من پشتش یه فکر و اندیشه‌ای بود. رفتارش هم تو اینستاگرام و به طور مشخص در چت با من همین رو نشون می‌داد». 

چند ماهی می‌گذرد و گپ و گفت‌های مطلوبِ گاه به گاهِ اینستاگرامی، بهانه‌ی دیدار حضوری می‌شود؛ «یه بار رفته بودم تهران و قرار بود تو اون سفر کیوان رو هم ببینم. هر وقت تهران بودم، می‌رفتم خونه‌ی یکی از دوستام و یه روز عصر هم قرار شد برم کیوان رو ببینم. اصلا قصد نداشتم که شب خونش بمونم، تصمیم داشتم دو سه ساعتی بمونم و دوباره برگردم خونه‌ی دوستم. من که رفتم خونش، بهم یه نوشیدنی تعارف کرد. اما نوشیدنی‌ای که به من تعارف کرد، با چیزی که خودش می‌خواست بخوره فرق می‌کرد. من پرسیدم چرا نوشیدنی متفاوت آوردی؟ گفت «برای اینکه این برای خانم‌ها خوبه، اون یکی برای آقایون!» من اون موقع اصلا به ذهنم نرسید که یکی مثل کیوان ممکنه چیزی توی نوشیدنیم ریخته باشه. اعتراضی هم که کردم صرفا برای این بود که چرا جنسیتی به موضوع نگاه می‌کنه. گفتم نوشیدنی که زن و مرد نداره، من نمی‌خورم! گفت لج بازی نکن، تو این رو بخور، بعد با همدیگه از نوشیدنی من هم می‌خوریم».

فتانه اولش راضی نمی‌شود، کیوان اما دست برنمی‌دارد، اصرار پشت اصرار تا اینکه فتانه به گفته‌ی خودش کلافه می‌شود؛ «بعد از اون همه اصرار من قبول کردم، گفتم می‌خورم اما بعد باید با هم از نوشیدنی تو بخوریم. من خوردم و به صورت مشخص یادم نیست که نوشیدنی دوم رو کی خوردم. اما یه صحنه‌ای به صورت محو تو ذهنم هست. اینکه می‌خواستم برم دستشویی، اما نمی‌تونستم راه برم، انقدر که گیج و منگ بودم. کیوان اومد دستم رو گرفت و جلوی در دستشویی بهم گفت: «سومی رو بخور، دیگه بعدش برو دستشویی!» من هم خوردم و رفتم دستشویی». 

دراین‌باره بیشتر بخوانید؛

اعتراف ۱۳ دختر و زن | موج جنبش مبارزه با آزار جنسی به نقاش نامدار ایرانی رسید شگردهای شکارچیان مخوف زنان چه شباهتی به هم دارد؟ | از خفاش شب تا کیوان - الف

یک شب فراموشی مطلق...

تعارف نوشیدنی، بعد گیج شدن و تار شدن موقعیت، فصل مشترک تمام روایت‌های مربوط به کیوان الف است؛ «بعد از اینکه رفتم دستشویی دیگه مطلقا چیزی یادم نمیاد تا فردا صبحش. من اصلا قرار نبود خونه‌ی این آدم بمونم. اما فردا صبح خونه‌ی این آدم از خواب بیدار شدم، توی اتاق خواب این آدم، روی تختخواب این آدم و ... خودش هم پایین تخت خوابیده بود، تعجب کردم، گفتم چه اتفاقی بین ما افتاده؟ گفت همون اتفاقی که بین زن‌ها و مردها میفته، یه توصیف خیلی بد کرد. برای همین مطمئن شدم بین ما یه اتفاق جنسی افتاده. لباس‌هام رو پوشیدم و زود از خونه‌ش زدم بیرون. فقط برام سوال بود که بدنم چه واکنش نشون داده؟ چرا چیزی یادم نمیاد؟ شروع کردم به سرزنش خودم که چرا انقدر بی‌جنبه بازی درآوردم؟ چرا بیهوش شدم؟ تمام این دو سال خودم رو ملامت کردم که چرا نتونستم اوضاع رو کنترل کنم». 

دیدار فتانه و کیوان الف به همین کوتاهی بوده است؛ انگار نه خانی آمده، نه خانی رفته؛ «به قدری حس بدی از این موضوع گرفته بودم که آنفالوش کردم، اما دیدم قبل از من، اون این کار رو کرده! به هرحال چت‌هاش رو پاک کردم و حس کردم وقتی این آدم انقدر حال من رو بد می‌کنه، بذار هیچی ازش نبینم. اونم مطلقا هیچ پیگیری‌ای از من نکرد. البته ما دوست ویژه‌ی همدیگه هم نبودیم و قبل از این ماجرا، صرفا یه آشنایی محترمانه بینمون وجود داشت. برای همین من ترجیح دادم بذارمش کنار و بهش فکر نکنم، به‌قدری که حس بدی بهم می‌داد».

دو سالی از ماجرا می‌گذرد و دو ماه پیش که کارزار زنان ایرانی در مورد افشاگری‌های آزار جنسی در توئیتر داغ می‌شود، فتانه هم به جریان می‌پیوندد؛ «اوایل شهریور بود که دیدم یه نفر تو توییتر با هشتگ کیوان امام راجع بهش حرف زده؛ اینکه اون هم خونه کیوان بوده و بیهوش شده. هشتگ رو دنبال کردم و دیدم بقیه هم با نوشیدنی کیوان بیهوش یا بی‌حال شدن. بعد دو سال فهمیدم اتفاقی که برای من افتاده صرفا اسمش تجاوز بوده و تا الان فکر می‌کردم خودم مقصرم که بدنم واکنش عجیب و غیرعادی نشون داده. تازه اون موقع هویت قربانی برای من پیدا شد و فکر کردم باید یه کاری بکنم. برای اینکه هم حق شخصیم بود که پیگیری قضایی کنم و هم وظیفه‌ی اجتماعیم که بخوام در موردش حرف بزنم».

فتانه همان موقع کفش آهنین به پا کرده و ترس خیلی از اتفاق‌ها را به جان خریده است؛ «اولش خیلی می‌ترسیدم که بخوام شکایت کنم، اما متوجه شدم که دو نفر قبل از من این کار رو کردن. در نهایت تصمیم گرفتم این موضوع رو پیگیری کنم. با همه‌ی اطرافیانم هم این موضوع رو مطرح کردم؛ البته به جز پدر و مادرم. به قدری مستاصل و در رنج بودم که تصمیم گرفتم در مورد این موضوع صحبت کنم و از آدم‌ها حمایت بگیرم تا یکمی حالم بهتر بشه. دلیل اینکه به پدر و مادرم نگفتم هم این بود که نمی‌خواستم این رنج رو به اونها هم تحمیل کنم. اما خیلی برام سخته، اینکه میام تهران و برمی‌گردم مدام سوال می‌کنن که چرا می‌ری؟ چیکار داری؟ چرا انقدر مرخصی می‌گیری؟ درحالی که تو این شرایط خیلی به حمایت اون‌ها احتیاج دارم. البته این حمایت رو از خواهر و برادرم و همه‌ی اطرافیانم گرفتم. گرچه یه جاهایی هم مورد قضاوت واقع شدم، اون هم بیشتر از طرف آدم‌هایی که تو شبکه‌های اجتماعی اصلا من رو نمی‌شناسن».

مواجهه حضوری با کیوان الف

پروسه‌ی بازپرسی اما کار راحتی نیست؛ «یکبار اومدم تهران و احراز هویت شدم و به خیلی از سوال‌های جزئی بازپرس جواب دادم، شرح خونه‌ی کیوان و اینکه چه لباسی پوشیده بود و از این سوال‌های جزئی، حتی من و چند نفر از شاکی‌ها پلان خونه‌ش رو هم کشیدیم».

نگرانی از این پروسه‌ اما هنوز در جانش نشسته است؛ «بازپرس برخورد خیلی خوبی داشت، اما من همین الان هم نگرانم. انقدر پروسه‌ی قضایی برام غیرشفافه که نمی‌دونم ممکنه برام چی پیش بیاد. اما به هر حال، این خطر رو به جون خریدم. دفعه‌ی دومی که اومدم برای بازپرسی، چند روز پیش بود و قرار بود با کیوان مواجهه حضوری داشته باشم. خیلی استرس داشتم که ممکنه چه اتفاقی بیفته، اما کیوان اومد و از همون اول که من ماسکم رو برداشتم گفت من اصلا این خانم رو نمی‌شناسم. گفت ممکنه این خانم چند باری به کتابفروشی من اومده باشه، اما من مطلقا نمی‌شناسمش! گفتم من اصلا نمی‌دونستم تو کتابفروشی داری! نمیدونم داشت انکار می‌کرد یا واقعا خاطرش نبوده. بازپرس به من گفت یه نشونه از بدن کیوان بده، گفتم من اصلا برهنه این آدم رو ندیدم و چیزی یادم نمیاد. چون وقتی بیدار شدم، اون لباس تنش بود».

او از حال و هوای کیوان الف هم می‌گوید؛ از اضطراب چشم‌هایش، از پای بی‌قرارش در پابند؛ «کیوان به شدت اضطراب داشت. وقتی دست و پاش رو تکون می‌داد و می‌دید که من دارم نگاهش می‌کنم، سعی می‌کرد خودش رو کنترل کنه. با اینحال مشخص بود که خیلی ناآرومه. اما یادمه وقتی رفته بودم خونش، از روی یه فرش رد شده بودم و گوشه‌ی فرش کج شده بود، همون موقع کیوان فرش رو صاف کرد و من تو ذهنم مونده بود که این آدم چقدر منظمه. دیروز هم همونطور بود، دمپایی‌ها، جوراب و لباسش کاملا تمیز بود. برخلاف زندانی‌های دیگه که یا جوراب نداشتن یا اونی که جوراب داشت، جورابش به شدت کثیف و پاره بود. موها و ریشش هم اصلا بلند و آشفته نبود. کاملا مرتب بود. به هرحال همه چیز رو انکار کرد و شکایت هیچ کدوم از 9 تا شاکی رو نپذیرفت».

گرچه کیوان الف اتهام را گردن نگرفته، اما به زعم خودش به دنبال جلب رضایت بوده است؛ «آخر جلسه گفت من یه سری اشتباهات کردم، به من فرصت جبران بدید. من و وکیلم گفتیم تا قبل از اینکه بگیرنت کلی فرصت جبران داشتی اما هیچ کاری نکردی. الان هم به جای دلجویی داری انکار می‌کنی. بعد یه موقعیتی پیش اومد که من چند ثانیه از کنارش رد شدم، اون لحظه چشماش پر از اشک شد و گفت من که کاری نکردم، شما هم شکایتتون رو پس بگیرید، دارید با جون من بازی می‌کنید. من هم گفتم حتی اگه ما هم شکایتمون رو پس بگیریم، انقدر از تو مدرک پیدا شده که می‌تونن بدون شکایت ما هم مجازاتت کنن. اما این رو بدون که ما دنبال اعدام تو نیستیم».

با این همه، فتانه هم مثل دیگر شاکیان پرونده‌ی کیوان الف، مخالف اعدام اوست؛ «من دنبال مجازات این آدم هستم و حتما شکایتم رو پیگیری می‌کنم. اما چیزی که من دنبالشم اعدام نیست. روی دو چیز دیگه خیلی تاکید دارم. یکی حبس طولانی مدت برای اینکه این آدم از جامعه دور باشه و به دیگران صدمه نزنه و دومین چیز جبران خسارت معنویه. من می‌خوام که کیوان جلوی من، وکیلم و مادرش بشینه و عذرخواهی کنه. عذرخواهی واقعی که درد من رو التیام بده و بفهمه چه آسیبی به من و دیگران زده. همینطور که توی این دوسال بارها فکر خودکشی به سر من زد».

بیشتر بخوانید؛

روایت بی‌پرده یکی از دختران قربانی پرونده کیوان - الف | ‌تا یک سال انکار می‎کردم | مخالف اعدامم | جزئیات روبرو شدن با کیوان در اداره پلیس جزئیات تکان دهنده پرونده کیوان الف | تجاوز به ۳۰۰ دختر؛ فقط ۳۰ شکایت | او به اتهام افساد فی‌الارض محاکمه می‌شود کیوان.الف به ۳۰۰ نفر تجاوز کرده است؟ | وکیل شاکیان: ۹ نفر شکایت کرده‌اند | شکایت ما زنای به عنف است؛ با اتهام فساد فی‌الارض هم محاکمه می‌شود

دفاع مادر کیوان از پسرش

روز مواجهه‌ی فتانه با کیوان الف، مادر کیوان هم سر می‌رسد؛ البته بعد از رفتن فتانه؛ «مادر کیوان رو من ندیدم، اما بعد از اینکه من رفتم وکیلم رو دیده. به وکیلم گفته این دخترا همه با پای خودشون اومدن خونه پسر من و کیوان پسر بدی نیست. اون هم مادره، روایت پسر خودش رو قبول می‌کنه اما این حرف‌ها آسیب دوباره‌ای به من می‌زنه. برای همینه که می‌گم باید بیاد جلوی همه‌ی قربانی‌ها، وکیلم و خانوادش‌ عذرخواهی کنه تا اون‌ها هم متوجه بشن که حق ندارن این رفتار رو در برابر کسایی که قربانی پسرشون شدن انجام بدن».

فتانه بارها گفته که با اعدام مخالف است؛ در عین حال که در این ماجرا حمایت‌های زیادی دریافت کرده، اما قضاوت‌های تندی را هم از سر گذرانده؛ «خیلیا بهم توهین‌های جنسیتی کردن، حتی من رو به تجاوز تهدید کردن، اینکه ما هم این کار رو باهات می‌کنیم و بعد بیا ما رو هم ببخش!»

بعضی‌ها هم پای «سندرم استکهلم» را به میان کشیده‌اند. سندرمی که به نوعی یک پدیده‌ی روانی است که طی آن قربانی حس یکدلی و همدردی با گروگان‌گیرش پیدا کرده و حتی در مواقعی حس وفاداری به او تا حدی است که از او دفاع هم می‌کند؛ از کسی که جان، مال و آزادیش را تهدید کرده است. پاسخ فتانه اما به این افراد یک چیز است؛ «اشتباه می‌کنید، من هنوز شاکی‌ام و پیگیر این پرونده، هنوز این آدم رو نبخشیدم و به دنبال مجازاتش هستم، با اینحال، راضی به اعدامش هم نیستم».

دراین باره بیشتر بخوانید؛

سردار رحیمی: عدد ۳۰۰ تجاوز کیوان.الف را تأیید نمی‌کنم | ماجرای دستگیری بزرگترین قاچاقچی ایران | نمره رئیس پلیس به امنیت در پایتخت

کد خبر 561350 برچسب‌ها تجاوز - حوادث پلیس - آگاهی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تجاوز حوادث پلیس آگاهی کیوان الف برای همین کیوان رو ی کیوان من اصلا اون هم خونه ی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۳۳۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد

بهمن سال گذشته زن جوانی با پلیس تماس گرفت و ازمرگ شوهرش در خانه خبر داد. به دنبال اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد و همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان نبودم. قرار بود امروز صبح همسرم دنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد. با تلفن خانه تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانه آمدم، اما به محض ورود متوجه بوی گاز شدیدی شدم. بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده است.

به گزارش ایران، در حالی که زن جوان چنین ادعایی داشت، به دستور بازپرس محسن اختیاری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی بیشتر ماجرا وارد عمل شدند. اما بررسی شیلنگ گاز نشان داد علت پارگی پوسیدگی نبوده است بلکه حدود یک ماه قبل تعویض شده بود و با یک برش عرضی و عمدی پاره شده است. بدین ترتیب فرضیه گازگرفتگی و حادثه رنگ باخت و تحقیقات روی موضوع قتل متمرکز شد.

این بار کارآگاهان در تحقیق از همسر مرد جوان با سناریوی دیگری از جانب وی روبه‌رو شدند، زن جوان در ادعای جدیدی گفت: تصور می‌کنم همسرم دست به خودکشی زده باشد. او این اواخر دچار افسردگی شده بود و صحبت از خودکشی می‌کرد. احتمالا خودش با بریدن شیلنگ اجاق گاز به زندگی‌اش پایان داده است.

دو مظنون برای قتل

در حالی که وی چنین ادعایی داشت، بررسی‌ها نشان می‌داد مرد جوان کاملا سالم و در حالت طبیعی بوده و هیچ مشکل روحی و مالی نداشته است. اما در ادامه مشخص شد وی با همسرش اختلافات خانوادگی زیادی داشته است؛ اختلافاتی که می‌توانست انگیزه‌ای برای قتل باشد.

بدین ترتیب زن جوان به صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شد و بررسی‌ها نشان می‌داد وی با یکی از همکاران شوهرش به نام کیوان در تماس بوده است. شب قبل از حادثه نیز با این مرد تماس گرفته و با هماهنگی او خانه را ترک کرده است.

نام کیوان نیز به عنوان دومین مظنون پرونده در لیست مأموران نوشته شد و تحقیقات نشان می‌داد که کیوان با مقتول بر سر مسائل کاری اختلاف شدیدی داشته است. کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف خانه مقتول پرداختند.

دوربین‌ها نشان می‌داد که ساعت یک بامداد کیوان با کلید وارد ساختمان محل زندگی مقتول شده و حدود ساعت ۵ صبح از ساختمان خارج شده است. این ورود و خروج در شبی رخ داده بود که به نظر می‌رسید آرش بر اثر گازگرفتگی جانش را از دست داده بود.

به دستور بازپرس جنایی زن و مرد جوان بازداشت شدند. این بار زن جوان کیوان را عامل قتل شوهرش معرفی کرد و گفت: کیوان در ظاهر با شوهرم دوست صمیمی بود، اما در باطن به شدت به او حسودی می‌کرد. چند روز قبل از جنایت، به صورت اتفاقی، زمانی که قصد داشتم به محل کارم بروم، کیوان را کنار خیابان دیدم. او مرا به محل کارم رساند. نمی‌دانم چطور او کلید خانه را از کیفم برداشته بود که من متوجه نشدم. شب حادثه هم که به خانه مادرم رفتم، او از فرصت استفاده کرده بود و همسرم را به قتل رسانده بود.

دو ادعا برای قتل

باتوجه به مدارکی که در تحقیقات به دست آمده بود، از کیوان به عنوان عامل جنایت تحقیق شد. مرد جوان ابتدا منکر قتل شد، اما در ادامه گفت: با مقتول اختلاف داشتم. همه او را دوست داشتند. با اینکه من و او همکار بودیم، اما حقوق او بیشتر از من بود و همکارانم جور دیگری با او برخورد می‌کردند. همه این‌ها باعث شده بود به او حسودی کنم و دلم می‌خواست از او انتقام بگیرم. در رفت و آمد‌هایی که به خانه‌اش داشتم، رابطه‌ام با همسرش صمیمی‌تر شد و متوجه شدم که او نیز دل خوشی از شوهرش ندارد. حسادت من و اختلاف همسرش باعث شد که رابطه‌مان بیشتر شود. درنهایت تصمیم به قتل او گرفتیم.

در ادامه تحقیقات مرد جوان به قتل همکارش به خاطر حسادت اعتراف کرد. او در رابطه با جنایت گفت: کلید خانه را از همسرش گرفتم و شب قبل، او به بهانه دیدن مادرش خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود، وارد خانه شدم و به او داروی بی‌هوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد.

در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

دیگر خبرها

  • تارتار سپاهان و تراکتور را تهدید کرد
  • لبه تیغ
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد
  • راز قتل مرد جوان پس از ۳ ماه برملا شد
  • همدستی زن جوان با مرد آشنا برای قتل شوهرش
  • اجازه اعدام درختان در پارک لاله را نخواهیم داد
  • طالبان: حضور داعش در افغانستان به صفر نزدیک شده است
  • جیمی کرگر پس از حضور در دیوار زرد ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک: می‌خواهم بلیت فصل دورتموند را بخرم! (زیرنویس فارسی)
  • یک سوال از بی بی سی ؛ چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفت! | رسانه انگلیسی از جنازه نیکا شاکرمی چه می‌خواهد؟
  • فیلم/عذرخواهی هوادار سپاهان ازبانوان پرسپولیسی